پیش نوشت:

توی این مطلب کلی کلیدواژه پیدا می کنید.که خود اون ها یک موضوع خیلی تخصصیه مثلا "یادگیری و گیمیفکشن" و .

چند تا مقاله هم  تو ویرگول (همان نسخه خارجی مدیوم)  بخونید.

برای کسانی که نمی دونند ویرگول چیه. یه سرویس ولابگ دهی مثل همین بیانه که من دارم توش می نویسم.اما فرقش با این سرویس ها وبلاگ دهی ایرانی اینه که خیلی جدیده و سه ساله که شروع به کار کرده

و این که مثل مدیوم پس زمینه سفید داره و مثل وبلاگ من دسته بندی موضوعی نداره.

ادرس ویرگول خودم رو هم سر در این وبلاگ گذاشتم.

صفر تا صد گیمیفیکیشن، بازی‌کاری یا . (قسمت اول)

مارکتینگ و گیمیفیکشن به کار رفته در دین اسلام

درس مهارت یادگیری در متمم

 

ای کاش بعضی ها حوصله خوندن داشتن و من بیشتر تجربه های خودم رو می نوشتم.

و شاید این سطحی نویسی هایمان آخرین مطلب هایی باشد.که در این وبلاگ می بینید.

این کتاب بیش از این که در مورد مهارت خواندن باشه در مورد مهارت یادداشت برداشتنه.

دقت کردین رتبه هایِ برتر کنکور هیچ وقت از روش خوندنِ خودشون و یادداشت برداری هایی که می  کنند؛چیزی نمیگن.

البته من یه جزوه ادبیات دیدم.از رتبه های برتر سال های پیش.تمام سه کتاب رو ساختار بندی و یادداشت برداری کرده بود(خلاصه نه ها!!)

وقتی که این کتاب رو تموم کردم بعد سه ماه،گفتم حتما باید یه نقدی به این کتاب بنویسم در باب این که چرا درباره نوشتن و مهارت یادداشت برداری کم تر صحبت کرده به عنوان یک اصل خیلی مهم.

 و یا این که چگونه کتاب،چگونه کتاب بخوانیم را یادداشت برداری کنیم.

عمل خوندن با فهمیدن مطالب کتاب به پایان نمی رسه.این کار باید با نقد و ارزیابی تکمیل بشه.و میگه اگه خواننده کاهل نتونه این کار رو انجام بده،این کار حتی از ناتوانی اون در تحلیل و تفسیر بیشتره.»

خلاصه میخوام فراتر از کتاب پا بذارم و نکات تکمیلی و مصداق و مثال ایرانیش و روش خودم رو بنویسم و بگم.

کتاب،مهم ترین اصول و قواعد خواندن و سطوح خواندن(نه انواع) رو در 4 مورد ذکرکرده.و به نظرم عملی کردن تمام اون راه حل ها جز با نوشتن امکان پذیر نیست.در مورد یادداشت برداری هایی که میخوام بگم.

منظور از یادداشت برداری که کتاب گفته نیست،ساختاری،ادارکی،یا مناظره ای.

روش خودمه؛(تقریبا روش همه باید باشه) ولی ترکیبی از این هاست.مثال میزنم از خوندن خودم در

 مورد قانون تجارت،قانون اساسی و یکی از درس ها تخصصی مثل حسابرسی.

و یک درس کنکوی ها مثلا فلسفه و منطق یا زیست.

کسی که برای تفریح و سرگرمی و کسب خبر،کتاب میخونه خوندن اون اجمالی و مقدماتیه.

اما به نظرم من کسی که دنبال علم و تحقیق و پژوهشه.یا حتی قبول شدن تو آزمون استخدامی یا کنکور یا به معنای واقعی متخصص شدن تو هر رشته ای.نباید هیچ وقت مقدماتی و اجمالی بخونه.

با خوندن تحلیلی و تلفیقیه که آدم یا یه تیر چند تا نشون میزنه.

-- ما هیچ وقت طبق قاعده "خ .رخوانی یا محفوظات محوری" نمی تونیم معنای واقعی کلمات و بعضی از جمله های رو درک کنیم.کتاب برای اون، مثال هم آورده،شگفت انگیزه این کتاب.چون همه اش حرف دله.

کتاب میگه اگه یه کتابی خوندین؛ اول این که باید معنی همه واژه ها رو بلد باشید.

پس شد هم واژه ها و اصطلاحات، و هم جمله ها و پارگراف ها

مثالی که کتاب آورده

 

مثال من

البته برای فهمیدن و درک کردن همین جمله،باید به غیر از خوندن کتاب های درسی، مقاله یا کتابی که در مورد آموزش و یادگیری باشه خونده باشید.یا هر تحقیق و پژوهشی.و سیر مطالعاتتون مشخص میکنه.می تونید در موردش صحبت کنید.چند دقیقه ای رو یا نه.

 

2-اگر متنی از "ماده یک قانون" یا یه جمله خیلی مهم خوندید.باید بتونید.با زبان خودتون اون رو با همون جملات (جابه جایی کلمات و حذف و اضافه واژه های اضافی و سخت) یا  جایگزینی کلمات و مترادف ها

بگید.و تعریف کنید.اما ما سرسری میخونیم.

 

3-ما به عنوان کتاب-یا عناوین هر بخش و هر پارگراف نگاه نمی کنیم.

 

4-سوال برای خودمون ایجاد نمی کنیم.حتی به غیر از اون هایی که طرح شده.

دوست دارم یکی از کتاب های دبیرستان "یک بخش از کتاب زیست،رو به ده روش سامورایی یادداشت برداری کنم.اینقدر بالا و پایین کنم.که روی دست طراح سوال بزنم.و بهش بگم هیچ سوال سختی با هر پیچ و تابی نمیتونه برای من مشکل باشه.

 مریم میرزاخانی

مریم میرزاخانی در مستند

Secrets_of_the_Surface_The_Mathematical_Vision_of_Maryam_Mirzakhani.

هدف اصلی کتاب اینه که بگه. هر کتابی رو خوندید باید بتونید.اون رو در چند جمله خلاصه کنید.و به طرف مقابل چه می خواهد در مصاحبه استخدامی باشد یا به دوستانتون بگید.

طبقه بندی کنید. اجزا اصلی رو مشخص کردن.و.

یکی از ده ها مثالی که کتاب آورده.

وقتی من میخوام قانون تجارت یا اساسی رو بخونم.یک کلید واژه مهم یا مبحث مهم رو انتخاب میکنم.

مثلا در مورد قانون اساسی، وظایف رئیس جمهور رو علاوه بر این که تمام مطالبی که در فصل قانون اساسی به اون اشاره شده و بعلاوه مطالب پراکنده دیگه که در بقیه فصل هاست. زیر کلید واژه رئیس جمهور میارم.

یا در مورد قانون تجارت. 

خلاصه در مورد هر مفهوم،یا کلیدواژه ای حتی شده با

تحقیق بیشتر، با سرچ کردن یا خوندن مقاله تحلیلی،یا خوندن کتاب و.می تونید آمادگی 101 درصد رو داشته باشید.برای هر سوالی.

به این جنس سوال ها دقت کنید.

تو یکی از 8 تا کتابی که در مورد بودجه خوندم. 4 تا خودم داشتم و بقیه از کتاب خونه (درس تخصصی خودمون )یکی از اون کتاب ها یه تحلیلی خوبی داشت.

این که مثلا.درباره حقوق مردم در این سه ماده صحبت شده.

یا در این 4 ماده فلان حقوق مجلس از دولت رو اومده.(که همه این ماده ها پراکنده بود نه در فصل خودش)

کسی که سوال طرح میکنه هم این نگاه رو داره.

تو رشته خودم(حسابدای یا حسابرسی) من سعی میکنم هر مطلبی رو خوندم.از منظر حقوقی یا اقتصادی یا فنی مقاله ای در موردش پیدا کنم.

رشته های دیگه هم می تونند.این کار رو بکنند. نه تنها تو فهمیدن مطالب کمک میکنه.خوندن رو شیرین و جذاب میکنه.

 

این بچه های دبیرستانی(انسانی ها و تجربی ها )در مورد کتاب فلسفه و منطق یا زیست. اگه میخوان بخونند.

توصیه ام بهشون اینه که در مورد هر مفهومی اضافه تر مطلب بخونند.حتی شده هر واژه رو که نفهمیدین

 چه میخواد 100 تا باشه یا.100 هزار تا سرچ انجام بدین و بخونید .می رسید به کلی مقاله و کتاب و فیلم و سریال خوب یکی از8  قواعدی که محمد رضا شعبانعلی در قوانین یادگیری من گفته بود.

خلاصه این که یه گیمفیکشنی برای هر درس و خوندن و یادگیری تون پیدا کنید.

اگه تو زندگی تون تحقیق و پژوهش کردید.آخرش می رسید به  این که اعتیاد پیدا می کنید به خوندن.

دیگه براتون علاقه یا نفهمیدن معنایی نداره.یا  کلیشه هایی مثل این که من از درس انگلیسی خوشم نمیاد یا ادبیات یا زبان شیرین عربی.و ایضاً هر درس دیگری

اون وقته آدم لذت میبره از خوندن و کِیف میکنه.

یه نکته دیگه به بعضی از دوستانم.از ثمراتش اینه که

دیگه در مورد مسائل پیچیده ی،اقتصادی،رسانه ای کشور نظر خیلی خیلی سطحی و خنده داری نمیدین.و خود تحقیری هم نمی کنید.و ناامید هم نیستید.

اما- خود کتاب در مورد "خواندن تحلیلی" پراکنده صحبت کرده. من خواندن تحلیلی رو به عنوان یک فایل یا پوشه در ورد درست میکنم.و هر کجای کتاب که در مورد خواندن تحلیلی صحبت کرده.سعی میکنم بیارم زیر

بخش اصلی که درست کردم.

خود کتاب در یکی از جملات قصارش میگه :

وحدت موضوع پیچیده ای رو نمی توان فهمید مگر اینکه اجزای تشکیل دهنده آن رو بدونید که چطور به یک کل شده اند."

کتاب های دیگه رو میگه نه خودش رو.

 

یادداشت برداری هایی که در مورد این کتاب کردم.

مثلا من دو تا کلید واژه رو1- عادت و 2- تعلیم  چند خط در مورد هر کدوم از این ها تو کتاب  خوندم.

و این چند خط رو بردم تو فایلی که مربوط به هر کدوم از این هاست.که خودش از چندین نوشته ی پراکنده تشکیل شده که از کتاب قدرت عادتی که  چند سال پیش خوندم و چند تا مقاله از ترجمان که سه ماه پیش خوندم  و یک آیه قران و یه بحثی که مربوط به فناوری و مدیریت توجه.این مطلب بعدا منتشر میکنم.

الان که یادم اومد تو متمم اسمش بود یادگیری کریستالی.